10ماهگی یاسین جونم
سلام گل پسر مامان الهی فدات شم این پست رو با یک ماه تاخیر برات گذاشتم عزیز دلم مامان رو ببخش آخه تو این ماه دوتا مسافرت رفتیم و یکم سرمون شلوغ بودش گل پسر مامان دیگه چهاردسته و پا میره و کل خونه رو می گرده باید کلا دنبالت باشم وروجک مامان اتاقت رو خیلی دوست داری هر جای خونه باشی به سمت اتاقت حرکت می کنی اون موقع ها که شما دنیا نیومده بودی و ما در تدارک سیسمونی شما بودیم خاله جون برات یه عروسک خرید و اونو به درب اتاقت زد خودش خیلی دوسش داره و از زمانی که یاسینم به دنیا اومده خاله کلی با اون عروسکه باهات بازی میکرد و دوست داشت تو هم اونو دوست داشته باشی تو این ماه با اون عروسک رابطه خیلی خوبی برقرار میکنی و...